در ماه اکتبر اتحاد رنو-نیسان همکار جدیدی را به دست آورد: میتسوبیشی موتورز. این سوپرگروه جدید فکرهای زیادی در سر داشته و با این شراکت و همکاری به دنبال تسخیر دنیای خودرو است.
به تازگی نیسان 34 درصد سهام میتسوبیشی موتورز را با قیمت 2.3 میلیارد دلار خریداری کرده است. دلایل زیادی برای این معامله وجود دارد، از کاهش هزینهها گرفته تا به اشتراکگذاری قطعات و تجارب و هر دو کمپانی میخواهند از این شراکت سود ببرند. خب ببینیم کدام شرکت سود بیشتری را از این معامله به دست میآورد.
سود نیسان
نیسان میخواهد که در بازار جهانی نقش جدیتری داشته باشد و به همین منظور باید محصولات بیشتری تولید کنید. با اضافه شدن میتسوبیشی به این گروه رنو-نیسان امید دارد که بیش از 10 میلیون خودرو تولید نماید که این میزان تولید باعث میشود نیسان در میان برندهایی چون فولکسواگن، تویوتا و جنرال موتورز سر بالا آورد.
Urquhart تحلیلگر IHS اتوموتیو پیشنهاد میکند که گروه میتسوبیشی-رنو-نیسان تا سال 2019 در مجموع میزان تولید 10 میلیون خودرو را پشت سر خواهد گذاشت. این میزان تولید به بالا رفتن قدرت خرید گروه کمک خواهد کرد به این معنی که در زمان معامله با تأمینکنندهها، این گروه میتواند معاملهی بهتری داشته و هزینههای کلی خود را کاهش دهد.
Urquhart باور دارد که رسیدن به تولید 10 میلیون دستگاهی قدرت خرید بیشتری نسبت به فولکس و تویوتا ایجاد خواهد کرد اما هنوز این قدرت به اندازهی جنرال موتورز نخواهد بود. همچنین نقش قابلتوجهی وجود دارد که میتسوبیشی در این اتحاد و در بازار جهانی بازی میکند.
Urquhart میگوید: “تمرکز میتسوبیشی روی کراس اوورهای کوچک و اندازه متوسط درست در جهت خواستههای بازار جهانی است. این موضوع با طیف محصولات کنونی رنو-نیسان همخوانی خوبی دارد.” او باور دارد که پلتفرم CMF که زیرساخت نیسان روگ و تعدادی دیگر از محصولات را تشکیل میدهد میتواند به محصولات میتسوبیشی و در بازارهایی که نیسان عملکرد چندان مناسبی ندارد گسترش یابد: “حوزههای زیادی برای توسعهی مشترک مدلها و کاهش هزینهها در بخش شاسی بلندها و کراس اوورهای کوچک و اندازه متوسط وجود دارد.”
این نیت توسط تحلیلگر اتوپاسیفیک Dave Sullivan تأیید میشود: “یک معاملهی بزرگ برای نیسان وجود دارد و آن در بازارهای آسیایی است، جایی که کمپانی به در بسته خورده است.” سالیوان توضیح میدهد که ارائهی برند داتسون مأیوس کننده بوده اما خوشبختانه آن بازارها دقیقاً همانهایی هستند که میتسوبیشی موفقیت بیشتری دارد. “حالا میتسوبیشی میتواند به نیسان در بازارهایی که موفق نبوده کمک کند.”
میتسوبیشی همچنین به تنهایی نیز عملکرد مناسبی داشته است. اگرچه که اوت لندر PHEV در آمریکای شمالی فروخته نمیشود اما این خودرو در بازارهای دیگر پرفروش بوده و توانسته از زمان معرفی در سال 2013 فروش 100 هزار دستگاهی را رد کند. این میزان فروش اوت لندر PHEV را به یکی از چهار خودروی پلاگین هیبریدی دنیا بدل کرده که توانسته به چنین آماری دست پیدا کند.
این یک معاملهی بزرگ برای کمپانی است چراکه هیچکسی یک خودروی پلاگین هیبریدی غیرلوکس ندارد و تجربهی میتسوبیشی در این زمینه احتمالاً توسط رنو-نیسان بکار گرفته خواهد شد. در حقیقت کارلوس گوسن، مدیرعامل نیسان موتور و البته مدیرعامل جدید میتسوبیشی خاطرنشان ساخته که به دنبال استانداردسازی تکنولوژی خودروهای الکتریکی بین این دو کمپانی است.
سود میتسوبیشی
اگرچه میتسوبیشی در بازار آمریکای شمالی نقش کمرنگی دارد اما واضح است در برخی بازارهای دیگر موفق بوده اما این شرکت به یکچیز در آمریکا نیاز دارد و آن گسترش و تقویت محصولات است. البته که این شرکت برخی کراس اوورهای کاردرست همانند اوت لندر و اوت لندر اسپورت را ارائه میدهد اما باید در حوزهی خودروهای دوستدار خانواده تلاشهای زیادی به خرج دهد. سالیوان میگوید: “آنها محصولی نیاز دارند که مردم بتوانند با آن راحت باشند و محصولاتی که نیازهای خانواده را برطرف سازند.”
در مراسمی که اخیراً در ژاپن برگزار شد میتسوبیشی توضیح داد که برنامههایی برای اضافه کردن سومین کراس اوور را به سبد محصولات خود در سال 2017 دارد. به نظر میرسد این خودرو بزرگتر باشد اما هنوز چیزی قطعی نیست.
خب چگونه شراکت با نیسان میتواند به این موضوع کمک کند؟ خب برای شروع این خودروساز تقریباً بهصورت صریح گفته که در زمینههای پلتفرم، توسعهی تکنولوژیهای پیشرفته و سرویسهای مالی با شریک خود همکاری خواهد داشت. این موضوع پلتفرمهای خودرویی میتواند یک عنصر کلیدی در تقویت و گسترش آیندهی میتسوبیشی باشد.
به علاوه صرفهجوییهای مالی حاصل از قدرت خرید بیشتر میتواند به این معنی باشد که کمپانی توانایی استفاده از منابع خود در مسیرهای مؤثرتر را خواهد داشت.
سالیوان میگوید: “من داستانی را دربارهی یکی از نمایندگیهای میتسوبیشی به یاد میآورم. آن نمایندگی به مشتریان یک دستگاه اوت لندر اسپورت تصادف کرده و میزان ایمنی این خودرو را نشان میداد. پس از این موضوع نمایندگی فروش بالایی را تجربه کرد اما از آن زمان تابهحال هیچ پیشرفت بزرگی را به یاد نمیآوریم.”
شاید بخش بازاریابی جایی نباشد که در آن هزینه شود اما حقیقت این است که این بخش قادر است برخی هزینهها را با کمک رنو-نیسان کاهش دهد. کارلوس گوسن با موفقیت توانست نیسان ضررده را بازگرداند و بیشک دنبال بازگرداندن دوبارهی قدرت به میتسوبیشی نیز هست.
سالیوان میگوید: ” دو کمپانی به خوبی با یکدیگر جفت شدهاند.” به عنوان مثال او میگوید که میتسوبیشی از گیربکسهای CVT در موفقترین محصولات خود استفاده میکند و جالب آنکه نیسان سهام شرکت JATCO که سازندهی این نوع گیربکسها است را در کنترل دارد.
تحلیلگرها میگویند این همکاری میتواند به همهی کمپانیها و بخشها کمک کند. سالیوان اشاره میکند: “نیسان طریقهی همکاری موفقیتآمیز را در زمان همکاری با دایملر آموخته است. من انتظار دارم که نتایج این همکاری را در 4 سال آینده ببینیم.”
اگر یک شرکت بتواند دوباره نام میتسوبیشی را قدرتمند کند آن شرکت میتواند نیسان باشد. آنها از سال 2000 و به لطف تفکر خلاق کارلوس گوسن روی پای خود ایستاده و نقش مهمی در صنعت خودرو دارند. کارلوس حالا باید با چالش بعدی خود روبرو شود: میتسوبیشی.